جدول جو
جدول جو

معنی خرج بیار - جستجوی لغت در جدول جو

خرج بیار
(خَ)
ناظر. (یادداشت بخط مؤلف). آنکه در منازل یا مؤسسات بر خرج میپردازد
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از خرم بهار
تصویر خرم بهار
(دخترانه)
آنکه چون بهار خرم و با طراوت است، نام دختر فتحعلی شاه قاجار
فرهنگ نامهای ایرانی
(خَ بُ)
مجلسی که کسان داماد ب خانه کسان عروس می آیند تا کابین و شیربها و دیگر خرجهای عروسی را معلوم و مقرر کنند. (یادداشت بخط مؤلف)
لغت نامه دهخدا
(خُرْ رَ بَ)
بهار سرسبز. بهارباطراوت. کنایه از طراوت و سرسبزی است:
بیاراست بزمی چو خرم بهار
ز بس شادمانی گو نامدار.
فردوسی.
چو دستان که پروردگار من است
تهمتن که خرم بهار من است.
فردوسی.
بیاراست او را چو خرم بهار
فرستاد در شب بر شهریار.
فردوسی.
ز روی او که بد خرم بهاری
شد آن آتشکده چون لاله زاری.
نظامی
لغت نامه دهخدا
(خُرْ رَ بَ)
نام محلی بوده است. (ناظم الاطباء) :
نهادندسر سوی خرم بهار
سپهدار و آن لشکر نامدار.
فردوسی.
رسیدم ببلخ و بخرم بهار
همان شادمان بودم از روزگار.
فردوسی
لغت نامه دهخدا
(طِ شُ تَ / تِ)
خوش طالع. خوش اقبال. خوشبخت. سعید. آنکه هرچه برای او رخ دهد خوبست. که کار بر مراد او گردد، در قمار کسی را گویند که مرتب مهره یا ورق برنده بیاورد
لغت نامه دهخدا
تصویری از خرم بهار
تصویر خرم بهار
بهار سرسبز، بهار با طراوات
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از خر خیار
تصویر خر خیار
سیماهنگ
فرهنگ لغت هوشیار
هزینه ی ضیافت عروسی و جشن مربوط به آن که داماد را پرداخت
فرهنگ گویش مازندرانی
هزینه ی خوراک، خرج آشپزخانه ی خانواده ی عروس به هنگام عروسی
فرهنگ گویش مازندرانی